شعر عاشقانه بوسه از فروغ فرخزاد

شعر عاشقانه بوسه از فروغ فرخزاد

عاشقانه

شعر زیبا بوسه از فروغ فرخزاد

در دو چشمش گناه می خندید
بر رخش نور ماه می خندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله یی بی پناه می خندید
شرمناک و پر از نیازی گنگ

ادامه مطلب ...

شعر دلبری اسیر از فروغ فرخزاد

شعر دلبری اسیر از فروغ فرخزاد

شعر

شعر دلبری اسیر از فروغ فرخزاد

تو را می خواهم و دانم که هرگز
به کام دل در آغوشت نگیرم
تویی آن آسمالن صاف و روشن
من این کنج قفس مرغی اسیرم
ز پشت میله های سرد تیره

ادامه مطلب ...

شعر غمناک خاطرات از فروغ فرخزاد

شعر غمناک خاطرات از فروغ فرخزاد

شعر غمناک

شعر غمناک خاطرات از فروغ فرخزاد

باز در چهره خاموش خیال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستی سوزت
باز من ماندم و یک مشت هوس

ادامه مطلب ...

شعر غمناک رمیده از فروغ فرخزاد

شعر غمناک رمیده از فروغ فرخزاد

شعر غمناک

شعر رمیده از فروغ فرخزاد

نمی دانم چه می خواهم خدا یا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پر سوز
ز جمع آشنایان میگریزم

ادامه مطلب ...

شعر احساسی شعله رمیده از فروغ فرخزاد

شعر احساسی شعله رمیده از فروغ فرخزاد

شعر احساسی

شعر احساسی شعله رمیده از فروغ فرخزاد

می بندم این دو چشم پر آتش را
تا ننگرد درون دو چشمانش
تا داغ و پر تپش نشود قلبم
از شعله نگاه پریشانش
می بندم این دو چشم پر آتش را

ادامه مطلب ...

شعر عاشقانه شب و هوس از فروغ فرخزاد

شعر عاشقانه

شعر عاشقانه

شعر عاشقانه شب و هوس از فروغ فرخزاد

در انتظار خوابم و صد افسوس
خوابم به چشم باز نمیآید
اندوهگین و غمزده می گویم
شاید ز روی ناز نمی آید
چون سایه گشته خواب و نمی افتد

شعر عاشقانه

در دامهای روشن چشمانم
می خواند آن نهفته نامعلوم
در ضربه های نبض پریشانم
مغروق این جوانی معصوم
مغروق لحظه های فراموشی

ادامه مطلب ...